×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنها مانده

تنها مانده

سرکاری

دوست دارم هق هق گریه کنم
                                      دوست دارم نامتو از بر بکنم
دوست دارم حرفاتو باور بکنم
                                     دوست دارم دستاتو بازم بگیرم
دوست دارم دنیامورنگی ببینم
                                    دوست دارم بغض صدامو بچینم
نبینم اشکو دیگه گوشه چشام
                                    به دنیا بگم  فقط  اونو  می خوام 
هرچی دردو غم کشیدم بس نبود
                                  بگو کی زیره پات  نشسته  بود؟؟
اما نه دیگه غمو دوست ندارم
                   نمی خوام به خاطرش اشکو به رو چشم بیارم
دیگه می خوام زندگیم عادی باشه
                       این که رفت از پیشه من یه دنیا ماتم نباشه
می بینی همینجوری پیش می کشم ؟
                  حرف دله باشه خوب توبرگشتی پات رو چشم
گفته بودم دیگه غیر تو برای هیچ چیز و هیچ کس دیگه ای نمی نویسم. بعد گفتم اصلا دیگه نمی نویسم. اما گفتی بنویس گفتم باشه اما فقط برای تو...
داری میری و من فقط تماشات میکنم.هیچ کاری از دستم برنمی آد و تنهای تنهای تنها باید بمونم و پنهون شدنت رو توی جاده ی زندگیم تماشا کنم و حداکثر دستی برات تکون بدم و تو بری و من...
داری میری و من باورم نمیشه که باید به ندیدنت عادت کنم و باید از این به بعد هرچند وقت یکبار خاطره هام رو گردگیری کنم تا اون چهره ی معصوم و مهربونت از یادم نره.
داری میری و من باید به دلم بفهمونم که دیگه نمیای و دیگه منتظر موندن و دلشوره داشتن تموم شده.
داری میری و من یادم می مونه که لحظه های نابی رو با تو داشتم که هرلحظه ی طلایی دیگه ای کنارش رنگ می بازه.
داری میری و من می مونم و یه دیوار که فقط به اندازه سایه من جا داره و من که تمام لحظات باهم بودن رو با آرزوی بغل کردن تو گذروندم باید سایه ی خمیده ای رو در آغوش بگیرم و سرد سرد گریه کنم.
نمی دونم رسم روزگار چه جوریه؟!نمی دونم ما باز هم از کنار هم رد میشیم یا نه...
نمی دونم باز هم اسم قشنگت تو دفتر خاطراتم می افته یا نه.
از همه بدتر اینکه اگه یه روزی از کنار هم رد شدیم تو من رو می شناسی یا نه؟؟؟
"ولی من هرچی از یادم بره، عکس اون نگاه آخر تا دم مرگ تو چشمامه!"

                       

روزي تمام احساسات آدمي گرد هم جمع مي شن و غايم موشک بازي ميکنن ديوانگي چشمميذاره همه مي رن غايم ميشن تنبلي اون نزديکا غايم ميشه حسادت ميره اون ور غايم ميشه عشق مي ره پشت يه گل رز ديوانگي همه رو پيدا مي کنه به جز عشق حسادت عشق رو لو ميده و به ديوانگي ميگه که رفت پشت گل رز عشق نمياد بيرون ديوانگي هرچي صدا مي زنه عشق بيا بيرون ديوانگي هم يه خنجر ور ميداره همينطور رز رو با خنجرش مي زنه تا عشق پيدا بشه يک دفعه عشق ميگه آخ چشمو کور کردی ديوانگي اشک مي ريزه به دست و پاي عشق بهش مي گه من چشم تو رو کور کردم تو هر کاري بگي من انجام ميدم عشق فقط يک چيز از اون می خواد بهش مي گه با من هم درد شو از اون وقت به بعد ديوانگي هم درد عشق کور شد و بس

 

اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل یاس نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده تو بگو کدام عاشق رنج دوری ندیده اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم

سه شنبه 23 فروردین 1390 - 9:35:32 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

10034 بازدید

2 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

22 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements